تطاعملغتنامه دهخداتطاعم . [ ت َ ع ُ ] (ع مص ) داخل کردن کبوتر نر دهن را در دهن کبوتر ماده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تتهملغتنامه دهخداتتهم . [ ت َ ت َهَْ هَُ ] (ع مص ) به تهامه درآمدن و فروکش شدن در آن . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
تثعملغتنامه دهخداتثعم . [ ت َ ث َع ْ ع ُ ] (ع مص ) بشگفتی آوردن . (از قطر المحیط): تثعمتنی ارض ؛ در شگفت آورد مرافلان زمین . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). خوش آمد مرا. (شرح قاموس ). رجوع به ذیل اقرب الموارد ص 75 شود.
تطعملغتنامه دهخداتطعم . [ ت َ طَع ْ ع ُ] (ع مص ) چشیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (آنندراج ). چشیدن . یقال : تطعم تطعم ؛ یعنی بچش تا اشتها پیدا شود، پس بخور. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
تطعیملغتنامه دهخداتطعیم . [ ت َ ] (ع مص ) شاخی را به شاخ درخت دیگر پیوند دادن . || پرمغز گردیدن استخوان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
متطاعملغتنامه دهخدامتطاعم . [ م ُ ت َ ع ِ ] (ع ص ) کبوتری که منقار خود را درمنقار کبوتر دیگری داخل کند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تطاعم شود.
متطاعملغتنامه دهخدامتطاعم . [ م ُ ت َ ع ِ ] (ع ص ) کبوتری که منقار خود را درمنقار کبوتر دیگری داخل کند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تطاعم شود.