تفرجاءلغتنامه دهخداتفرجاء. [ ت ِ رِ ] (ع ص ) تفراجة. رجل ٌ تفرجاء؛ مرد بددل سست . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
جنگل تفرجیrecreational forestواژههای مصوب فرهنگستانجنگلی که با مدیریت جنگل به مکانی تبدیل شده باشد که انسانها بتوانند در آن به گردش و تفریح بپردازند
تفراجهلغتنامه دهخداتفراجه . [ ت ِ ج َ ] (ع ص ) مرد بددل سست . تفرجاء. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
تفرجةلغتنامه دهخداتفرجة. [ ت ِ رِ ج َ ] (ع ص ) رجل تفرجة؛ مرد بددل سست . و بالنون لغةٌ فیها. (منتهی الارب )(از ناظم الاطباء) و رجوع به تفراجة و تفرجاء شود.