خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تلاوم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تلاوم
لغتنامه دهخدا
تلاوم . [ ت َ وُ ] (ع ص ) یکدیگر را ملامت کردن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). همدیگر را نکوهیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
-
واژههای مشابه
-
تلاؤم
لغتنامه دهخدا
تلاؤم . [ ت َ ءُ ] (ع مص ) کفشیر پذیرفتن جراحت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). استصلاح . (اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
تلائم
لغتنامه دهخدا
تلائم . [ ت َ ءُ ] (ع مص ) سازواری . سازگاری و رجوع به تلاؤم شود.
-
تذامر
لغتنامه دهخدا
تذامر. [ ت َ م ُ ] (ع مص ) یکدیگر را برانگیختن برجنگ و برانگیخته شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). یکدیگر را برانگیختن بر قتال . (از المنجد). || تلاوم . (المنجد). رجوع به تذمر شود.
-
متلاوم
لغتنامه دهخدا
متلاوم .[ م ُ ت َ وِ ] (ع ص ) یکدیگر را نکوهنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). همدیگر را نکوهنده و ملامت کننده . (ناظم الاطباء). رجوع به تلاوم شود.
-
متلائم
لغتنامه دهخدا
متلائم . [ م ُ ت َءِ ] (ع ص ) جراحتی که کفشیر پذیرد. (آنندراج ). به شده و شفا یافته . (ناظم الاطباء). سازگار. سازوار. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به تلاؤم وتلائم شود. || واپس داده ٔ مهربانی . (ناظم الاطباء).
-
تلافق
لغتنامه دهخدا
تلافق . [ ت َ ف ُ ] (ع مص ) خداوند کارهای درست و آراسته شدن قوم ، یقال : تلافقوا؛ ای تأمت امورهم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). رجوع به تلاؤم شود.
-
کفشیر
لغتنامه دهخدا
کفشیر. [ ک َ ] (اِ) بوره را گویند و آن دارویی باشد مانند نمک که طلا و نقره و فلزات دیگر را بسبب آن با لحیم پیوند کنند و بعضی گویند که قلعی و ارزیز است و بدان شکستگیهای ظروف مس و برنج را لحیم کنند. (برهان ). دارویی باشد که زر و نقره و دیگر فلزات را بد...