تلتخلغتنامه دهخداتلتخ . [ ت َ ل َت ْ ت ُ] (ع مص ) آلوده شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تلطخ . (اقرب الموارد). رجوع به تلطخ شود.
تلطیخلغتنامه دهخداتلطیخ . [ ت َ ] (ع مص ) جای جای آلودن چیزی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). آلوده کردن . (آنندراج ) (از اقرب الموارد). رجوع به تلطخ شود.
تلطخلغتنامه دهخداتلطخ . [ ت َ ل َطْطُ ] (ع مص ) آلوده شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تلوث بچیزی . (از اقرب الموارد). || آلوده شدن به امر قبیحی . (از اقرب الموارد).
متلتخلغتنامه دهخدامتلتخ . [ م ُ ت َ ل َت ْ ت ِ ] (ع ص ) آلوده شونده . (آنندراج )(از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). آلوده و ناپاک .(ناظم الاطباء). متلطخ . رجوع به تلتخ و مطلتخ شود.
متلتخلغتنامه دهخدامتلتخ . [ م ُ ت َ ل َت ْ ت ِ ] (ع ص ) آلوده شونده . (آنندراج )(از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). آلوده و ناپاک .(ناظم الاطباء). متلطخ . رجوع به تلتخ و مطلتخ شود.