تمارلغتنامه دهخداتمار. [ ت َ ] (اِخ ) شهری در کوههای طبرستان در جهت خراسان . (از معجم البلدان ). رابینو در یادداشتها و حواشی خود بر کتاب مازندران و استرآباد به شماره ٔ 6 ص 150 آرد: «یاقوت نام شهر تمار را در مرز خراسان ذکر کرد
تمارلغتنامه دهخداتمار. [ ت َ رر ] (ع مص ) قطع دوستی و مودت کردن . (ناظم الاطباء). دشمنی و تباغض . (اقرب الموارد).
تمارلغتنامه دهخداتمار. [ ت َ م م ] (ع ص ) خرمافروش . (دهار) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تمارلغتنامه دهخداتمار. [ ت َم ما ] (اِخ ) حسین التمار مکنی به ابوبکر فیلسوف دهری از مخالفان و معاصران محمدبن زکریای رازی (251-313 هَ . ق ) بود. رجوع به تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی ذبیح اﷲ صفا ص 1
تمارلغتنامه دهخداتمار. [ ت َ ] (اِخ ) شهری در کوههای طبرستان در جهت خراسان . (از معجم البلدان ). رابینو در یادداشتها و حواشی خود بر کتاب مازندران و استرآباد به شماره ٔ 6 ص 150 آرد: «یاقوت نام شهر تمار را در مرز خراسان ذکر کرد
تمارلغتنامه دهخداتمار. [ ت َ رر ] (ع مص ) قطع دوستی و مودت کردن . (ناظم الاطباء). دشمنی و تباغض . (اقرب الموارد).
تمارلغتنامه دهخداتمار. [ ت َ م م ] (ع ص ) خرمافروش . (دهار) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تمارلغتنامه دهخداتمار. [ ت َم ما ] (اِخ ) حسین التمار مکنی به ابوبکر فیلسوف دهری از مخالفان و معاصران محمدبن زکریای رازی (251-313 هَ . ق ) بود. رجوع به تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی ذبیح اﷲ صفا ص 1