تنآسانیفرهنگ مترادف و متضاد۱. آسایش، آسودگی ۲. تنبلی، کاهلی ≠ تلاش، تلاشگری، سختکوشی ۳. خوشگذرانی، رفاه، رفاهزدگی
تنآسانفرهنگ مترادف و متضاد۱. آسوده، مرفه ۲. راحتطلب، رفاهزده ≠ سختکوش ۳. خوشگذران، عیشطلب ۴. تندرست، سالم ۵. تنآسا، تنبل، تنپرور ≠ تلاشگر، زرنگ، ساعی
تنیسونلغتنامه دهخداتنیسون . [ ت ِ سُن ْ ] (اِخ ) آلفرد (لرد). از شاعران بزرگ دوره ٔ ملکه ویکتوریاست (1809 - 1892 م .). وی در سامرزبای متولد شد و گوینده ٔ منظومه های شاه و انوخ آردن است . (از لاروس ).
تیانشانلغتنامه دهخداتیانشان . (اِخ ) یا کوههای آسمانی . سلسله جبالی است که در آسیای مرکزی (چین و اتحاد جماهیر شوروی ) قرار دارد و بلندترین نقطه ٔ آن خان تنگری است که 6995گز و قله ٔ پوبیدا 7439 گز ارتفاع دارد. (از لاروس ). رجوع ب
خوشگذرانیفرهنگ مترادف و متضادالواطی، تعیش، تنآسانی، تنعم، خوشی، شادخواری، عیاشی، عشرتطلبی، عیشمشربی، کامجویی، لذتجویی، نوشخواری ≠ تنآسانی
تلاشفرهنگ مترادف و متضاداهتمام، تقلا، تکاپو، جدیت، جهد، سعی، فعالیت، کوشش، مجاهدت، مساعی ≠ تنآسانی، تنبلی
تنپروریفرهنگ مترادف و متضاد۱. بطالت، بیکارگی، تنآسانی، تنآسایی، کاهلی، راحتطلبی، تنبلی ≠ سختکوشی ۲. خوشگذرانی
ترفهفرهنگ مترادف و متضاد۱. آسایش، تنآسانی، آسودن، رفاه، رفاهزدگی ۲. اسایش داشتن، آسودهبودن ۳. در رفاه بودن