تنغیرلغتنامه دهخداتنغیر. [ ت َ ] (ع مص ) بانگ کردن بر کسی . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). بانگ کردن بر شتر. (از اقرب الموارد). || نرم مالیدن کودک را. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
تنغرلغتنامه دهخداتنغر. [ ت َ ن َغ ْ غ ُ ] (ع مص ) دیگرگون گردیدن بر کسی و خشم گرفتن و ترسانیدن . || پرخشم شدن . || انگشت را در حلق کسی درآوردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
تناغرلغتنامه دهخداتناغر. [ ت َ غ ُ ] (ع مص ) ناشناخته آوردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تناکر. (اقرب الموارد). رجوع به تناکر شود.