لغتنامه دهخدا
تناول . [ ت َ وُ ] (ع مص )گرفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). یقال : ناولته فتناول . (منتهی الارب ). تناولت بنا الرکاب مکان کذا؛ بلغت بنا الیه . (اقرب الموارد). فراگرفتن و برداشتن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). فراگرفتن . (مجمل اللغة). دریافت بخشش و انعام .