خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تهن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تهن
لغتنامه دهخدا
تهن . [ ت َ هََ ] (ع مص ) بخواب رفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به ماده ٔ بعد شود.
-
تهن
لغتنامه دهخدا
تهن . [ ت َ هَِ ] (ع ص ) نعت است از تهن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). خوابیده و بخواب رفته . (ناظم الاطباء).
-
واژههای همآوا
-
طحن
لغتنامه دهخدا
طحن . [ طَ ] (ع مص ) آرد کردن گندم . (منتهی الارب ) (آنندراج ). کذا طحنت الرحی . (منتهی الارب ). آسیا کردن . || طحنت الافعی ؛ گرد گردید مار. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || خردکردن و طاحونه که آسیا باشد مسمی به اسم لازم است .
-
طحن
لغتنامه دهخدا
طحن . [ طِ ] (ع اِ) آرد. و فی المثل : اسمع جعجعة و لااری طحنا؛ یعنی آواز آسیا میشنوم و نمی بینم آرد را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). دقیق . || گرد. (دهار).
-
طحن
لغتنامه دهخدا
طحن . [ طُ ح َ ] (ع اِ) جانورکی است . || شیر بیشه . || مرد کوتاه بالا. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || بعربی غنم را گویند. || حربا. (فهرست مخزن الادویه ).
-
طحن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tahn ١. آرد کردن گندم یا دانۀ دیگر؛ آرد کردن.٢. جویدن.
-
جستوجو در متن
-
شیر برف
لهجه و گویش گنابادی
shirbarf واژه بستنی که شکل اصلی آن پئیستهنی (پئیس=شیر+تهن=یخ+ی=پسوند نسبت) است به معنای شیر یخزده یا برفشیر است همانطور که آنرا در افغانستان شیریخ و در تاجیکستان یخماس و در انگلستان icecream و در سنسکریت برفشیر पयोहिम payohima مینامند. در سنسکریت لغت...