خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ته نشسته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ته نشسته
/tahnešaste/
معنی
۱. تهنشینشده.
۲. آنچه از مواد موجود در آب جدا شده و در ته ظرف قرار گرفته.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ته نشسته
لغتنامه دهخدا
ته نشسته . [ ت َه ْ ن ِ ش َ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) فرهنگستان ایران این کلمه را معادل رسوبی پذیرفته است . رجوع به واژه های نو فرهنگستان ایران شود. راسب شده . رسوب یافته . ته نشین شده . بصورت رسوب درآمده . (فرهنگ فارسی معین ). || زمینها و سنگهایی که ...
-
ته نشسته
فرهنگ فارسی عمید
(صفت مفعولی) tahnešaste ۱. تهنشینشده.۲. آنچه از مواد موجود در آب جدا شده و در ته ظرف قرار گرفته.
-
واژههای مشابه
-
ته نشيني
مهندسی شیمی
Sedimentation
-
تَه
لهجه و گویش تهرانی
باقیمانده خامه شیر، ته دیگ
-
تَه
لهجه و گویش بختیاری
ta ته، انتها.
-
ته ته
لغتنامه دهخدا
ته ته . [ ت َه ْت َه ْ ] (ص ) افزوده شده و انبوه شده . (ناظم الاطباء).
-
ته ته
لغتنامه دهخدا
ته ته . [ ت ُه ْ ت ُه ْ ] (ع اِ صوت ) کلمه ای است که شتران را بدان زجر کنند و سگان را خوانند. || حکایت لکنت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
-
تهِ ته
لهجه و گویش تهرانی
آخرین قسمت
-
ته ته
لهجه و گویش مازنی
te te مال توست – برای توست
-
ته نشين کننده
مهندسی شیمی
Settler
-
ته تغار،ته تغاری
لهجه و گویش تهرانی
بچه آخر خانواده
-
پس ته – پیش ته
لهجه و گویش مازنی
pas te pish te ۱بالا و پایین ۲عقب جلو
-
ته به ته
لهجه و گویش مازنی
ta be ta ۱روی هم فشرده شده – لایه لایه ۲پیاپی
-
ته سوزن ته گرد
دیکشنری فارسی به انگلیسی
pinhead