لغتنامه دهخدا
جرم . [ ج َ ] (ع مص ) بریدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). قطع کردن . (از نشوء اللغة ص 4). || درودن بار خرما و غیر آن را. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || حرز و اندازه کردن بار خرما بر درخت . (منتهی الارب ). خرص زدن و ت