طیفسنج جِرمی زمانپروازیtime-of-flight mass spectrometer, TOF 2واژههای مصوب فرهنگستاننوعی طیفسنج جِرمی که در آن یونها برمبنای سرعتهایشان بدون اعمال هرگونه نیروی بیرونی جدا میشوند
توگولغتنامه دهخداتوگو. [ ت ُ گ ُ ] (اِخ ) کشوری در افریقا که در مشرق کشور غنا واقع است . این سرزمین از سال 1885 م . جزو مستعمرات دولت آلمان بود و در سال 1914 م . از دولت آلمان مجزا گردید و تحت قیمومت فرانسه و انگلیس درآمد. قس
کار بر هم زدنلغتنامه دهخداکار بر هم زدن . [ ب َ هََ زَ دَ] (مص مرکب ) خراب کردن کار. (آنندراج ) : دریاب که زد کار جهانی همه بر هم چشم توو عذرش همه این است که مستم .خواجه جمال الدین (از آنندراج ).
دیناربارلغتنامه دهخدادیناربار. (نف مرکب ) که دینار ازآن فروبارد. به مجاز نثارکننده ٔ دینار : چه ابر با کف دیناربار توو چه گردچه بحر با دل پهناور تو و چه شمر. فرخی .اندر جهان سرای ندانیم کاندر آن آثار نیست از کف دیناربار او. <p
اجلاللغتنامه دهخدااجلال . [ اِ ] (ع مص ) بزرگ داشتن . بزرگ قدر گردانیدن . تعظیم . بزرگ شمردن : ملکا اسب تو و زرّ توو خلعت توبنده را نزد اخلاّ بفزوده ست اجلال . فرخی .گر اجلالش کند شاید و گرنه نجوید برتر از حکمت جلالی . <p cl