تل تللغتنامه دهخداتل تل . [ ت ُ ت َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حیات داود که در بخش گناوه ٔ شهرستان بوشهر واقع است و 200 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
تپلوکلغتنامه دهخداتپلوک . [ ت َ پ ُ ] (اِخ ) آسمان ششم است بر طبق آدت پران و باج پران و بشن پران . (ماللهند بیرونی ص 115).
تپلهلغتنامه دهخداتپله . [ ت َ پ َ ل َ / ل ِ ] (اِخ ) سعدآباد. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5). رجوع به سعدآباد شود.
تپلیتزلغتنامه دهخداتپلیتز. [ ت ِ ] (اِخ ) تلفظ آلمانی تپلیتسه . یکی از شهرهای چکسلواکی (بوهم ) است . دارای آبهای معدنی و کارخانه های شیشه سازی و نساجی و چینی سازی است و 45200 تن سکنه دارد.
تپلوکلغتنامه دهخداتپلوک . [ ت َ پ ُ ] (اِخ ) آسمان ششم است بر طبق آدت پران و باج پران و بشن پران . (ماللهند بیرونی ص 115).
تپلهلغتنامه دهخداتپله . [ ت َ پ َ ل َ / ل ِ ] (اِخ ) سعدآباد. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5). رجوع به سعدآباد شود.
تپلیتزلغتنامه دهخداتپلیتز. [ ت ِ ] (اِخ ) تلفظ آلمانی تپلیتسه . یکی از شهرهای چکسلواکی (بوهم ) است . دارای آبهای معدنی و کارخانه های شیشه سازی و نساجی و چینی سازی است و 45200 تن سکنه دارد.