خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تک رو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تک رو
/takro[w]/
معنی
۱. آنکه تنها به راهی برود.
۲. کسی که تنها از پی امری برود یا به کاری بپردازد.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
tearaway
-
جستوجوی دقیق
-
تک رو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) takro[w] ۱. آنکه تنها به راهی برود.۲. کسی که تنها از پی امری برود یا به کاری بپردازد.
-
تک رو
لغتنامه دهخدا
تک رو. [ ت َ رَ / رُو ] (نف مرکب ) در تداول امروز تک رونده . خودسر. که توجهی به تصمیم دسته جمعی افراد گروه نکند. سرکشی کننده از عقاید دیگران و این معنی در امور سیاسی و حزبی بیشتر مصطلح و متداول است . || در تداول عامه ، زن بدکه داخل در دسته و جماعتی ی...
-
تک رو
دیکشنری فارسی به انگلیسی
tearaway
-
واژههای مشابه
-
تک مولکولي
مهندسی شیمی
Unimolecular
-
تک ياخته
مهندسی شیمی
Protozoa
-
تک قلهاي
علوم اقتصادی
single-peaked
-
تَکُ
فرهنگ واژگان قرآن
که باشد
-
تُک
لهجه و گویش تهرانی
نوک
-
تک …
دیکشنری فارسی به عربی
أُحادِي الـ …
-
تِک تِک
فرهنگ گنجواژه
صدای ساعت.
-
تک تک
لغتنامه دهخدا
تک تک . [ ت َ ت َ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) یکی یکی و جدا و فردفرد. (ناظم الاطباء). جسته جسته . تنهاتنها. بندرت . دانه دانه . با فاصله های مکانی . گاهی یکی و گاهی یکی . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : همچو پشت کس بتان تتارمانده هرجای تک تک و نخ نخ . نزاری (از...
-
تک تک
فرهنگ فارسی معین
(تَ تَ) (ق مر.) یکی یکی ، فرداً فرد.
-
تک تک
لهجه و گویش مازنی
tak tak ۱از اصوات ۲نوعی نان که با آرد برنج و مغز گردو تهیه شود ۳یکی ...
-
تک تک
دیکشنری فارسی به انگلیسی
all, individually, severally, singly, ticktock