دگشلغتنامه دهخدادگش . [ دَ گ ِ ] (ترکی ، اِ) تعویض : آلش دگش ؛ گرفت و داد، به معنی تاخت و پاخت و عوض بدل کردن . || عمل جنسی و فعل بدی که دو مرد یا جوان نوبلوغ متقابلاً با یکدیگر کنند. (از فرهنگ لغات عامیانه ).
دیش دیشلغتنامه دهخدادیش دیش . (اِخ ) دهی است از دهستان تبادکان بخش حومه ٔ شهرستان مشهد با 95 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
دیش دیشلغتنامه دهخدادیش دیش . (اِخ ) دهی است از دهستان اسحاق آباد بخش قدمگاه شهرستان نیشابور با 440 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
رگدُشپروردگی،دُشپروردگی رگangiodystrophy,angiodystrophiaواژههای مصوب فرهنگستانهرگونه اختلال در رگهای خونی ناشی از فقدان مواد مغذی کافی
آلش دگشلغتنامه دهخداآلش دگش . [ ل ِ دَ گ ِ ] (ترکی ، اِمص مرکب ، از اتباع ) مبادله . معاوضه . || (اِ مرکب ) کن و واکن . شور واشور.
الش دگشفرهنگ فارسی معین(اَ لِ دَ گِ) (اِ.) (عا.) 1 - مبادله . 2 - عمل دو کس که با یکدیگر آمیزش و مباشرت کنند.
تعویضفرهنگ مترادف و متضاد۱. تاخت، تبادل، تبدل، تبدیل، تغییر، دگش، عوض، مبدل، معاوضه ۲. عوض کردن، بدل کردن ۳. پناه جستن
عوضفرهنگ مترادف و متضاد۱. بدل، بدیل ۲. الش، تبدیل، تعویض، جایگزین، جانشین، دگش، مبدل ۳. جبران، جای ۴. پاداش، جزا، مزد
ابداللغتنامه دهخداابدال . [ اِ ] (ع مص ) بدل کردن . تاخت زدن . دگش کردن . بجای چیزی گرفتن یا دادن یا گذاشتن . || قرار دادن حرفی بجای حرف دیگر برای دفع ثقل و سنگینی . || یکی از اقسام نه گانه ٔوقف مستعمل چون تبدیل تاء به هاء در رحمت و رحمه .
آلش دگشلغتنامه دهخداآلش دگش . [ ل ِ دَ گ ِ ] (ترکی ، اِمص مرکب ، از اتباع ) مبادله . معاوضه . || (اِ مرکب ) کن و واکن . شور واشور.
الش دگشفرهنگ فارسی معین(اَ لِ دَ گِ) (اِ.) (عا.) 1 - مبادله . 2 - عمل دو کس که با یکدیگر آمیزش و مباشرت کنند.