دیش دیشلغتنامه دهخدادیش دیش . (اِخ ) دهی است از دهستان تبادکان بخش حومه ٔ شهرستان مشهد با 95 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
دیش دیشلغتنامه دهخدادیش دیش . (اِخ ) دهی است از دهستان اسحاق آباد بخش قدمگاه شهرستان نیشابور با 440 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
رگدُشپروردگی،دُشپروردگی رگangiodystrophy,angiodystrophiaواژههای مصوب فرهنگستانهرگونه اختلال در رگهای خونی ناشی از فقدان مواد مغذی کافی
دگشلغتنامه دهخدادگش . [ دَ گ ِ ] (ترکی ، اِ) تعویض : آلش دگش ؛ گرفت و داد، به معنی تاخت و پاخت و عوض بدل کردن . || عمل جنسی و فعل بدی که دو مرد یا جوان نوبلوغ متقابلاً با یکدیگر کنند. (از فرهنگ لغات عامیانه ).
دگشلغتنامه دهخدادگش . [ دَ گ ِ ] (ترکی ، اِ) تعویض : آلش دگش ؛ گرفت و داد، به معنی تاخت و پاخت و عوض بدل کردن . || عمل جنسی و فعل بدی که دو مرد یا جوان نوبلوغ متقابلاً با یکدیگر کنند. (از فرهنگ لغات عامیانه ).
آلش دگشلغتنامه دهخداآلش دگش . [ ل ِ دَ گ ِ ] (ترکی ، اِمص مرکب ، از اتباع ) مبادله . معاوضه . || (اِ مرکب ) کن و واکن . شور واشور.