فرهنگ فارسی عمید
۱. لبۀ تیز هر ابزار باریک و دراز که از آهن یا پولاد درست کنند.۲. دیوار یکلایی نازک که به قطر یک وجهِ باریکترِ آجر ساخته شود.۳. واحد شمارش هر ابزار باریک و دراز که از آهن یا پولاد درست کنند.۴. شعاع؛ تابش: تیغهٴ آفتاب.۵. دیوارۀ باریک سر کوه.۶. هر چیز تیغمانند.