تفونلغتنامه دهخداتفون . [ ت َ ف َوْ وُ ](ع مص ) افزایش و افزون شدن و حسن نما و گوالیدگی نیکو. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تیفنلغتنامه دهخداتیفن . [ ف ُ ] (اِخ ) در مصر قدیم خدای شر و ظلمات و بی حاصلی بود. (از لاروس ). رجوع به قاموس الاعلام ترکی ذیل کلمه ٔ تیفون شود.
ثفنلغتنامه دهخداثفن .[ ث َ ف َ ] (ع مص ) درشت شدن دست و جز آن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). || پینه بستن دست از کار یا سودگی . || بیماریی ای است در ثفنه .
ثفنلغتنامه دهخداثفن . [ ث َ ] (ع مص ) دفع کردن و راندن . || زدن کسی را با دست . || پس روی کسی کردن . آمدن کسی را از پس . || زدن ناقه کسی را به ثفنات .
تیفنلغتنامه دهخداتیفن . [ ف ُ ] (اِخ ) در مصر قدیم خدای شر و ظلمات و بی حاصلی بود. (از لاروس ). رجوع به قاموس الاعلام ترکی ذیل کلمه ٔ تیفون شود.
توفندhurricaneواژههای مصوب فرهنگستانچرخند حارّهای با میانگین یکدقیقهای بادهای سطحی بیش از 32 متر بر ثانیه متـ . هاریکن باگیو baguio تیفون typhoon چرخند حارّهای شدید severe tropical cyclone عدد بوفورت 12 Beaufort number 12 ویلی ویلی willy-willy