تافتلغتنامه دهخداتافت . (اِخ ) (ویلیام هاوارد...) (1857-1930 م ) که از سال 1909 م . تا 1913 رئیس جمهوری کشورهای متحده ٔ امریکای شمالی بود. وی در «سن سیناتی »
تافتواژهنامه آزاداسپریی برای نگهداری از مو و حالت دادن به آن (گنابادی) تافْتَ؛ بافیدن، تاب دادن، پیچ دادن، پیچاندن.
برانگیختهتافتexciplexواژههای مصوب فرهنگستانهمتافت برانگیختهای متشکل از الکتروندهنده و الکترونپذیرنده که در حالت پایه تفکیک میشوند
اثافتلغتنامه دهخدااثافت . [ اَ ف ِ ] (اِخ ) قریه ای به یمن دارای انگور فراوان و آن غالباً اثافه (با هاء) گفته میشود. گویند در جاهلیت «درن » نام داشت و اعشی را در آن چرخشت های شراب بود. و بین آن و صنعا دوروزه راه است . (مراصد الاطلاع ).
کثافتلغتنامه دهخداکثافت . [ ک َ / ک ِ ف َ ] (از ع ، اِمص ) کثافة. || (در تداول فارسی زبانان ) چرکینی . پژوینی . (ناظم الاطباء). عدم نظافت . (ناظم الاطباء). شوخگنی . || پلیدی . نجاست . مقابل نظافت . (فرهنگ فارسی معین ).
کثافتلغتنامه دهخداکثافت . [ ک َ ف َ ] (از ع ، اِمص ) کثافة. هنگفتی . جسامت . (ناظم الاطباء). زفتی . انبوهی . درهمی . پیچیدگی . (یادداشت مؤلف ). مقابل لطیفی : لطیفی برآمیخته با کثافت یقینی برابر شده با گمانی . فرخی .اجسام ز اجرام و