تیامنلغتنامه دهخداتیامن . [ ت َ م ُ ] (ع مص ) به یمن آمدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || بر دست راست بردن کسی : تیامن به ؛ بر دست راست برد آن را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بطرف راست میل کردن . (آنندراج ). براست شدن . (زوزنی ) (از اقرب الموارد). و فی الحدی
تاميندیکشنری عربی به فارسیپشتگرمي , اطمينان , دلگرمي , خاطرجمعي , گستاخي , بيمه(مخصوصا بيمه عمر) , تعهد , قيد , گرفتاري , ضمانت , وثيقه , تضمين , گروي , هم بر , پهلو به پهلو , متوازي , پرداخت غرامت , تاوان پردازي , جبران زيان , بيمه , حق بيمه , پول بيمه
سامانیلغتنامه دهخداسامانی . (اِخ ) منصوربن نوح بن عبدالملک بن نوح بن نصربن احمدبن اسدبن سامان معروف به الحارث . بعد از پدر به پادشاهی نشست و یک سال و هفت ماه حکم کرد و امارت بفایق داد. تا اینکه بکتوزون بر ابوالحارث خروج کرد و به اتفاق فایق او را بگرفت و میل کشید در ثامن عشر صفر سنه ٔ تسع و ثمان
محمد ثامنلغتنامه دهخدامحمد ثامن . [ م ُ ح َم ْ م َ دِ م ِ ] (اِخ ) ابن یوسف الثالث ، ملقب به متمسک . چهاردهمین از ملوک بنی نصر به غرناطه . (820 - 831 هَ . ق .) و نوبت دوم (833 - <span class="hl" d