جزء , معارضة
مقوله: کمیت نی، قابل تفکیک، قابلحمل، تاشو تقسیم پذیر قابلحل، حلشدنی گسیختنی
جداشدن، جدا گشتن
جداشدن، سوا شدن، منتزع شدن، منشعب گشتن
جداشدن، طلاق گرفتن، یکدیگر را ترک کردن ≠ ازدواج کردن
تکه , جزء , قطعه , پاره , جدا کردن , جداشدن , بخش , سهم
فرایند تشکیل فاز جامد قابل جداشدن در یک محیط مایع