خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جذل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
جذل
/jazal/
معنی
شادی؛ شادمانی.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
جذل
فرهنگ فارسی معین
(جَ ذَ) [ ع . ] (مص ل .) شادمانی کردن ، نشاط .
-
جذل
لغتنامه دهخدا
جذل . [ ج َ ] (ع اِ) جِذل . (منتهی الارب ) (شرح قاموس ). رجوع به جذل شود.
-
جذل
لغتنامه دهخدا
جذل . [ ج َ ذَ ] (ع مص ) شادمان شدن . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). شادی . شادمانی . (یادداشت مؤلف ) : هر چند بر جذل صنما دست دست تست با من رهی بساز بجای جدل جذل .سوزنی .
-
جذل
لغتنامه دهخدا
جذل . [ ج َ ذِ ] (ع ص )شادمان . (از منتهی الارب ) (شرح قاموس ). خوشحال و شادمان . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). شاد. (یادداشت مؤلف ). ج ، جُذلان . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
جذل
لغتنامه دهخدا
جذل . [ ج ِ ] (ع اِ) بیخ درخت و تنه ٔ آن بی شاخ . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تنه و بیخ درخت و غیر اوست بعد از رفتن شاخها. (از اقرب الموارد). بیخ و تنه ٔ درخت و تنه ٔ درخت بی شاخ . (آنندراج ). یقال :انتصب کالجذل . (اقرب الموارد). عادالشیی ٔ الی جذ...
-
جذل
دیکشنری عربی به فارسی
خوشي , نشاط , بشاشت , شوق وشعف
-
جذل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] jazal شادی؛ شادمانی.
-
واژههای مشابه
-
جذل کردن
لغتنامه دهخدا
جذل کردن . [ ج َ ذَک َ دَ ] (مص مرکب ) شادمانی کردن . شادی : در دل تراهواست که با من جدل کنی در دل مرا مراد که با تو جذل کنم . سوزنی .رجوع به جذل شود.
-
جذل الطمعان
لغتنامه دهخدا
جذل الطمعان . [ ج ِ لُطْ طِ ] (اِخ ) لقب علقمةبن فراس که از مشاهیر عرب است . (شرح قاموس ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). ابیات زیر از اوست :جاءَت هوازن ارسالا و اخوتهابنوسلیم ، فهابوا الموت و انصرفوافاستقبلوا بضراب فض جمعهم مثل الحریق ...
-
واژههای همآوا
-
جزل
فرهنگ فارسی معین
(جَ) [ ع . ] (ص .) 1 - استوار، محکم . 2 - بزرگ ، عظیم . 3 - سخن فصیح و محکم .
-
جزل
لغتنامه دهخدا
جزل . [ ج َ ] (اِخ ) از اعلام است . (منتهی الارب ).
-
جزل
لغتنامه دهخدا
جزل . [ ج َ ] (اِخ ) موضعی است به نزدیک مکه . عمربن ابی ربیعه گوید : و لقد قلت لیلة الجزل لمااخضلت ریطتی علی َّ السماءلیت شعری و هل یردن لیت هل لهذا عند الرباب جزاء.(از معجم البلدان ).
-
جزل
لغتنامه دهخدا
جزل . [ ج َ ] (ع ص ، اِ) هیزم خشک و سطبر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (غیاث اللغات ). هیزم خشک ستبر. (ناظم الاطباء). هیزم خشک یا هیزم ستبر و بزرگ . (از تاج العروس ). هیزم خشک و هیزم ستبر و هیزم بزرگ . (از متن اللغة). ستبر و بزرگ از هیزم و گاهی جزن به ا...