پهلوگاه ویژۀ اتوبوسbus bayواژههای مصوب فرهنگستانانشعاب یا قسمت عریضشدهای از راه که به اتوبوسها امکان میدهد، بدون اینکه مزاحم جریان شدآمد شوند، برای سوار شدن یا پیاده کردن مسافر توقف کنند متـ . پهلوگاه
گَرد آبپنیرwhey powder, dried wheyواژههای مصوب فرهنگستانپودری با کمتر از 15 درصد پروتئین که از تغلیظ و خشک کردن آبپنیر به روش افشانهای تولید میشود
وحاءلغتنامه دهخداوحاء. [ وَ ] (ع اِمص ) شتاب و عجله و سرعت .(ناظم الاطباء) (محیط المحیط). رجوع به وَحی ̍ شود.
اوعاءلغتنامه دهخدااوعاء. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ وِعاء و وُعاء. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به وعاء شود.