جریدینیلغتنامه دهخداجریدینی . [ ] (اِخ ) دکتر اسکندر. او در اصل لبنانی و در دانشکده ٔ طب سانت لویز امریکا دانشیار فیزیولوژی بود و سپس در مصر سکونت گزید. او راست : 1- تدبیرالاطفال فی الصحة و المرض . 2- العنایة بالاطفال و الاحداث
جردانیلغتنامه دهخداجردانی . [ ] (اِخ ) شیخ محمدبن عبداﷲبن عبداللطیف . از فضلای ثغر دمیاط بود. او راست :1 - فتح العلام شرح کتاب مرشد الانام . این کتاب شرح کتاب دیگری است بنام مرشد الانام که در پایین بیاید. 2 - مرشد الانام ال
زردینلغتنامه دهخدازردین . [ زَ ] (اِخ ) دهی از دهستان پشتکوه که در بخش نیر شهرستان یزد واقع است و 873 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
زردینلغتنامه دهخدازردین . [ زَ ] (اِخ ) دهی از دهستان اوچ تپه است که در بخش ترکمان شهرستان میانه واقع است و 215 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
پجردنلغتنامه دهخداپجردن . [ پ ِ ج ُ دَ] (مص ) در زبان عوام پرستاری و نهایت مواظبت کردن از روی مهربانی چیزی یا کسی را. پرستاری پیر و بیمار و طفل کردن . و اصل بجرمق زبان آذری ، این کلمه است .