خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جلف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
جلف
/jelf/
معنی
۱. سبک، زننده، و ناشایست.
۲. ویژگی کسی که رفتارهای سبک، زننده، و ناشایست انجام میدهند؛ سبکسر.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. بیوقار، تهیمغز، سبک، سبکسر، سخیف
۲. بیباک، خودسر
۳. خودآرا، خودنما ≠ سنگین، متین
دیکشنری
baroque, flash, flashy, frilly, fussily, fussy, gamy, garish, gingerbread, indecent, lurid, meretricious, obtrusive, rakishly, risqué, undignified
-
جستوجوی دقیق
-
جلف
واژگان مترادف و متضاد
۱. بیوقار، تهیمغز، سبک، سبکسر، سخیف ۲. بیباک، خودسر ۳. خودآرا، خودنما ≠ سنگین، متین
-
جلف
فرهنگ فارسی معین
(جِ) [ ع . ] (ص .) 1 - سبکسر، بی خرد. 2 - احمق ، ابله . 3 - میان تهی . 4 - بی ادب .
-
جلف
لغتنامه دهخدا
جلف . [ ج َ ] (ع مص ) پوست بازکردن از چیزی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || بریدن . || از بیخ برآوردن . || زدن بشمشیر. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || رندیدن گل و جز آن . (منتهی الارب ).
-
جلف
لغتنامه دهخدا
جلف . [ ج َل َ ] (ع مص ) درشت خوی و گول گردیدن . (منتهی الارب ).
-
جلف
لغتنامه دهخدا
جلف . [ ج ِ ] (ع ص ، اِ) سفیه و خودسر و بی باک . (برهان ). مرد درشت گول . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). فرومایه و احمق . (فرهنگ نظام ). || جفاکننده . (فرهنگ نظام ). ج ، اجلاف . || خم . (منتهی الارب ). || خم تهی . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب )....
-
جلف
لغتنامه دهخدا
جلف . [ ج ُ ] (ع اِ) ج ِ جلیفة.(اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به جلیفة شود.
-
جلف
لغتنامه دهخدا
جلف . [ ج ُ ل ُ ] (ع اِ) ج ِ جَلیفَة.(اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به جلیفة شود.
-
جلف
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی، جمع: اجلاف] jelf ۱. سبک، زننده، و ناشایست.۲. ویژگی کسی که رفتارهای سبک، زننده، و ناشایست انجام میدهند؛ سبکسر.
-
جلف
دیکشنری فارسی به عربی
رتبة , متبختر
-
جلف
لهجه و گویش تهرانی
سبک،سبک سر
-
واژههای مشابه
-
جلف والقیس
لغتنامه دهخدا
جلف والقیس . [ ج َ ل َ ] (اِخ ) شهری است از نواحی نهنسیة از سرزمین مصر. (از معجم البلدان ).
-
جلف الله
لهجه و گویش تهرانی
سبکسر
-
جلف ( jalf )
واژهنامه آزاد
ژرف - عمیق
-
سبک و جِلف
فرهنگ گنجواژه
کم ارزش، سبک.