خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جل وزغ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
جل وزغ
/jolvazaq/
معنی
=جلبک
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
جل وزغ
لغتنامه دهخدا
جل وزغ . [ ج ُ وَ زَ ] (اِ مرکب ) جامه ٔ غوک است و آن چیزی باشد سبزرنگ که در رویهای آب ایستاده بهم میرسد و آنرا بعربی طحلب و خرءالضفادع نیز گویند. خرؤ الضفادع . رجوع به جل بک (جلبک ) شود.
-
جل وزغ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] (زیستشناسی) [قدیمی] jolvazaq =جلبک
-
واژههای مشابه
-
جُل
لهجه و گویش تهرانی
لباس/پارچه کهنه، پارچه زیر پالان،پلاس
-
جُل
لهجه و گویش بختیاری
jol 1. لحاف، رختخواب؛ 2. پلاس.
-
جَل
لهجه و گویش بختیاری
jal زود، چابک jal biyâ>:زود بیا> .
-
جُل
لهجه و گویش دزفولی
پالون الاغ
-
جَلَ
لهجه و گویش گنابادی
jala در گویش گنابادی یعنی تگرگ
-
جِل جِل
لهجه و گویش دزفولی
تلؤلؤ آب
-
جل جل
واژهنامه آزاد
جُل جُل - تکان خوردن خفیف
-
جِل و جِل کردن
فرهنگ گنجواژه
ِگل وِگل کردن، در رفتن
-
جَل و جَل
فرهنگ گنجواژه
تند.
-
جُل جُل زدن
لهجه و گویش تهرانی
جوش و حرکت بچه یا جوجه (مثلا به سمت غذا)
-
جُل جُل کردن
لهجه و گویش تهرانی
جنیدن، جُل زدن، جوش و جلا
-
جل آب
لغتنامه دهخدا
جل آب . [ ج ُل ْ ل ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) سبزی که بر روی آب استاده بندد واین فعل را جل بستن آب گویند. (آنندراج از غیاث ).