جنحةلغتنامه دهخداجنحة. [ ج ِ ح َ ] (ع اِ) اِثْم . (محیط المحیط). گناه ، و این لغتی است عامیانه و در هیچ یک از لغت نامه های معتبرنیست . (محیط المحیط). || (اصطلاح حقوق جزا) یکی از اقسام چهارگانه ٔ جرم بشمار میرود و بدو قسم جنحه ٔ کوچک یا تقصیر و جنحه ٔ مهم تقسیم میگردد. مجازات جنحه ٔ مهم از قرا
جنحهoffense, criminal offenseواژههای مصوب فرهنگستانهر عمل خلاف قانونی که برای هریک از انواع آن در مجموعۀ قوانین جزایی، مجازات درخواست شده باشد
مجنحةلغتنامه دهخدامجنحة. [ م ُ ج َن ْ ن َ ح َ ] (ع ص ) تأنیث مجنح . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به مجنح و تجنیح شود.
ذواجنحةلغتنامه دهخداذواجنحة. [ اَ ن ِ ح َ ] (ع اِ مرکب ) فرشته . ملک : ذواجنحه لشکر جناحت قلب فقرا بود سپاهت . سلمان ساوجی .|| (اِخ ) ذواجنحه یا ذوالجناحین ، لقب جعفربن ابیطالب که به غزوه ٔ موته شهادت یافت .
ذوخمسة اجنحةلغتنامه دهخداذوخمسة اجنحة. [ خ َ س َ ةَ اَ ن ِ ح َ ] (ع اِ مرکب ) بنطافلن . (ابن البیطار). و رجوع به ذوخمسة صابع شود.
اجنحةدیکشنری عربی به فارسینشان داراي دو بال که بهوانورد يا توپچي و دريا نورد يا ديدبان کار ازموده داده ميشود