جناباءلغتنامه دهخداجناباء. [ ج َ ] (ع اِ) بازیی است کودکان را. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به جُنابی ̍ شود.
جنوبیلغتنامه دهخداجنوبی . [ ج َ ] (ص نسبی ) منسوب به جنوب . || روز گرم و تابناک . (ناظم الاطباء) : فصل جنوبی ، هرگاه زمستان جنوبی باشد یعنی گرم و بارنده و از پس او بهار شمالی باشد یعنی سرد و خشک بیشتر زنان آبستن را بچه بیفتد. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).- جنوبی طالع <span
زنوبیلغتنامه دهخدازنوبی . [ زِ ن ُ ] (اِخ ) همسر رادامیست شاهزاده ٔ گرجستان که با حیله و نیرنگ بر مهرداد پادشاه ارمنستان غلبه کرد و خودپادشاه ارمنستان گردید. پس از چندی ارامنه برضد او شوریدند رادامیست با زنش فرار کرد و در حال فرار برای اینکه زنش اسیر دشمنان نگردد زخمی مهلک بر زنوبی وارد ساخت و
شمالاًلغتنامه دهخداشمالاً. [ ش َ / ش ِ لَن ْ ] (ع ق ) مقابل جنوباً. از سمت شمال . از طرف شمال . حد شمالی : شمالاً به زمین فروشنده محدود است . (یادداشت مؤلف ).
جنوبلغتنامه دهخداجنوب . [ ج ُ ] (ع مص ) از دست راست وزیدن باد. (منتهی الارب ). || بادجنوب آمدن . (المصادر). || باد جنوب وزیدن بر قوم و هلاک کردن . (منتهی الارب ): جُنِبوا جنوباً؛ باد جنوب وزید بر آنان و هلاک کرد آنان را. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || دورشدن . (المصادر زوزنی
خان اندبیللغتنامه دهخداخان اندبیل . [ اَ دَ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان بخش مرکزی شهرستان هروآباد. شمالاً و غرباً محدود ببخش سنجبد و شرقاً بشهرستان طالش و جنوباً ببخش شاهرود. آب و هوای آن سرد و منطقه ای است کوهستانی . محصولات آن غلات و حبوبات وآب آنجا از چشمه سارها و رودخانه های محلی است که از دامن