جنیصلغتنامه دهخداجنیص . [ ج َ ] (ع ص ، اِ) مرده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). میت . (ذیل اقرب الموارد از لسان العرب ). مرده و فوت شده و مرحوم . (ناظم الاطباء).
سردهgenusواژههای مصوب فرهنگستانهفتمین رتبۀ اصلی در آرایهشناسی موجودات زنده، پایینتر از تیره و بالاتر از گونه
کاوکsinusواژههای مصوب فرهنگستانحفرۀ هوایی داخل برخی از استخوانها ازجمله استخوان صورت و جمجمه متـ . سینوس 2
ژنهای اَرتاساختorthologous genesواژههای مصوب فرهنگستانژنهایی با توالیهای همسان و عملکرد یا عملکردهای یکسان در دو گونۀ متفاوت
اجنیصلغتنامه دهخدااجنیص . [ اِ ] (ع ص ) برجامانده از کاهلی . || گنگلاج که امید خیر و شر از وی نباشد. || ترسنده ٔ بازایستنده از کارها. (منتهی الارب ).
تجنیصلغتنامه دهخداتجنیص . [ ت َ ] (ع مص ) مردن . || گریختن از بیم . || تیز نگریستن . || گشادن چشم از بیم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از قطر المحیط). || ریخ زدن . (منتهی الارب ): جنص بسلحه ؛ رمی به . (قطر المحیط).