حائطلغتنامه دهخداحائط. [ ءِ ] (ع اِ) دیوار. جدار : دوستی ببرید زآن مخلص تمام رو به حائط کرد تا نارد سلام . (مثنوی ). || دیوار باغ . || کده . کنت . کند. ج ، حیطان ، حیاط. || بستان دیواربست . ج ، حوائط : د
پردیس حیاتوحش،پارک حیاتوحشwildlife parkواژههای مصوب فرهنگستانپردیسی که منطقهای است محصور و در آن حیوانات وحشی، بیرون از قفس، در محیطی شبیه به زیستگاه طبیعی خود، در آزادی نسبی زندگی میکنند