حسین بارلغتنامه دهخداحسین بار. [ ح ُ س َ ن ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبداﷲبن عیددوس صوفی شاعر. در شهر قرین دوعنیة در حضرموت در 1250 هَ . ق . / 1834 م . متولد شده و در آنجا به سال <span class="hl" dir
قاتل سیاسیassassinواژههای مصوب فرهنگستانفرد مزدور یا متعصبی که با هدف سیاسی شخص یا اشخاصی را به قتل میرساند متـ . قاتل
رژیم آسیاییAsian dietواژههای مصوب فرهنگستانروش سنتی غذا خوردن در آسیا و خصوصاً نواحی شرقی و جنوبی آن که در آن عموماً گوشت غذای اصلی نیست، بلکه برنج و سبزیجات و ماهی و میوههای تازه و مصرف فراوان ادویه وجه غالب است
بازیهای آسیاییAsian Games, Asiadواژههای مصوب فرهنگستانبازیهایی که از سال1951، و هر چهار سال یک بار میان کشورهای آسیایی برگزار میشود
بازیهای پاراآسیاییAsian Para Gamesواژههای مصوب فرهنگستانبازیهایی که هر چهار سال یک بار و بعد از بازیهای آسیایی برای ورزشکاران دارای معلولیت جسمی برگزار میشود متـ . بازیهای آسیایی معلولان
حسین بارعلغتنامه دهخداحسین بارع . [ ح ُ س َ ن ِ رِ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبدالوهاب بن محمدبن حسین دباس بغدادی و مکنی به ابوعبداﷲ ادیب نحوی لغوی شاعر. متولد بغداد در صفر 443 هَ . ق . و درگذشته در همانجا در جمادی دوم 524 هَ . ق . <spa
حسین بارفروشیلغتنامه دهخداحسین بارفروشی . [ ح ُ س َ ن ِ ف ُ ] (اِخ ) ابن میرزا علی بن میرزا اشرف مازندرانی ساکن نجف و در گذشته ٔ 1308 هَ . ق . از شاگردان صاحب جواهر و شیخ انصاری بود و مرجعیت یافت . کتبی در فقه دارد. (ذریعه ج 10 ص <spa
حسینلغتنامه دهخداحسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن علی بن حسین . رجوع به حسین مغربی و حسین طبری و حسین قمی و حسین اوالی و حسین حاسبی و حسین واسطی و حسین بن بابویه شود.
حسینلغتنامه دهخداحسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن علی بن محمد. رجوع به حسین وفائی و حسین نقوی و حسین عاملی و حسین طغرائی و حسین صیمری و حسین خزاعی شود.
حسین عاملیلغتنامه دهخداحسین عاملی . [ ح ُ س َ ن ِ م ِ ] (اِخ ) رجوع به حسین حارثی شود و حسین کرکی و حسین مشغری و حسین محفوظ شود.
حسینلغتنامه دهخداحسین . [ ح ُس َ ] (اِخ ) ابن حسن . رجوع به حسن واسانی و حسین عیناتی و حسین حلیمی و حسین موسوی و حسین دمیاطی شود.
حسینلغتنامه دهخداحسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان .رجوع به حسین بمنی و حسین سملالی و حسین رومی شود.
حسینلغتنامه دهخداحسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن عثمان بن رواسی . کتاب الحدیث دارد. (ذریعه ج 6 ص 324).
دره حسینلغتنامه دهخدادره حسین . [ دَرْ رَ ح ُ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دره کوه بخش چقلوندی شهرستان خرم آباد. واقع در 17هزارگزی جنوب راه فرعی خرم آباد به چقلوندی ، با 120 تن سکنه . آب آن از چشمه و راه آن مالرواست . ساکنین از
حسن و حسینلغتنامه دهخداحسن و حسین .[ ح َ س َ ن ُ ح ُ س َ ] (اِخ ) نام دو کوه است یا دو ریگ توده است و بسطام بن قیس مدفون است نزدیک حسن . (آنندراج ). || دو بطن است در طی . (آنندراج ). || نام دو پسر فاطمه ٔ زهرا است . (آنندراج ).
پهلوان حسینلغتنامه دهخداپهلوان حسین . [ پ َ ل َ ح ُ س َ ] (اِخ )رجوع به حسین ... در حبیب السیر چ خیام (ج 4 ص 53، 56، 64، 65، <span