حیویلغتنامه دهخداحیوی . [ ح َ ی َ وی ی ] (ع ص نسبی ) و حیی منسوب است به حَی ّ. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به حی شود.
جزیرة راستگرد ورود و خروجright-in right-out islandواژههای مصوب فرهنگستانمحوطة مثلثیشکل برآمدهای که با مسدود کردن قسمتی از راه در انتهای مسیر ورودی به تقاطع، مانع انجام حرکات گردش به چپ و عبور مستقیم میشود
حوّاOphiuchus, Oph, Serpent Bearerواژههای مصوب فرهنگستانصورت فلکی بزرگ استوای آسمان در همسایگی شمالی صورت عقرب، که به شکل مردی ماربهدست تصور میشود
سمعک راه هواییair-conduction hearing aidواژههای مصوب فرهنگستانسمعکی که صدا را از راه گوش بیرونی و میانی به گوش درونی میرساند متـ . سمعک هواراهی
تغییرحجمسنجی هواییair displacement plethysmography, ADP 1واژههای مصوب فرهنگستانتعیین تغییرات حجم اندامها و اعضای بدن ازطریق تغییر حجم هوایی که در آنها جابهجا میشود
حيويةدیکشنری عربی به فارسیترک گقتن , واگذارکردن , تسليم شدن , رهاکردن , تبعيدکردن , واگذاري , رهاسازي , بي خيالي
محيط حيويدیکشنری عربی به فارسیزيست کره , قسمت قابل زندگي کره زمين که عبارتست از جو و اب و خاک کره زمين
علی تحیویلغتنامه دهخداعلی تحیوی . [ ع َ ی ِ ت َ ی َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عمر تحیوی ، ملقّب به موفق الدین و مشهور به صاحب . وی وزیر و از اهالی یمن بود. در سال 696 هَ . ق . المؤید رسولی او را به وزارت برگزید و تا سال 712 هَ . ق . که
یحیویلغتنامه دهخدایحیوی . [ ی َح ْ ی َ وی ی ] (اِخ ) احمدبن حسن بن محمدبن یحیی بن یحیویه عدل یحیوی نیشابوری مکنی به ابوالحسین ، از راویان بود و از سری بن خزیمة و جز او روایت کرد و به سال 344 هَ . ق . درگذشت . (از لباب الانساب ).
یحیویلغتنامه دهخدایحیوی . [ ی َح ْ ی َ وی ی ] (ص نسبی ) منسوب است به یحیویه که نام کسی است . (از لباب الانساب ). || منسوب است به یحیی .
تحیویلغتنامه دهخداتحیوی . [ ت َ ی َ ] (اِخ ) علی بن محمدبن عمر، معروف به صاحب و ملقب به موفق الدین . مؤید رسولی ویرا بسال 696 هَ . ق . وزارت داد و عزل و نصب قضات را نیز بدو سپرد. وی تا پایان عمر به کار وزارت اشتغال داشت و او را اخباری است . و بسال <span class
صاحب التحیویلغتنامه دهخداصاحب التحیوی . [ ح ِ بُت ْ ت َح ْ ی َ ] (اِخ ) رجوع به علی بن محمد صاحب التحیوی شود.