خاک ارهلغتنامه دهخداخاک اره . [ ک ِ / ک ْ اَ رْ رَ / رِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ریزه چوبهائی که پس ازاره کردن قطعه چوب بدست می آید. نُشارَه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (تاج العروس ) (المنجد). وُشارّه .
خاکورزی اولیهprimary tillageواژههای مصوب فرهنگستاننوعی خاکورزی که در آن خاک را میبُرند و پودر میکنند و بقایای گیاهی را زیر خاک میکنند
خاک بهرلغتنامه دهخداخاک بهر. [ ب َ ] (ص مرکب ) خاک نصیب . صاحب قسمت از خاک . بهره ور از خاک . با نصیب از خاک : چرا چون گنج قارون خاک بهری نه استاد سخنگویان دهری ؟نظامی .