splinterدیکشنری انگلیسی به فارسیشکسته شدن، تراشه، خرده، باریکه چوب، خردهشیشه، متلاشی شدن، تراشه کردن، متلاشی کردن
splintersدیکشنری انگلیسی به فارسیتراشه ها، تراشه، خرده، باریکه چوب، خردهشیشه، متلاشی شدن، تراشه کردن، متلاشی کردن