عظلیلغتنامه دهخداعظلی . [ ع َ لا ] (ع ص ) جراد عظلی ؛ ملخ دو سه بر هم نشسته . (منتهی الارب ). به معنی عاظل است . (از اقرب الموارد). ج ِ عاظل . (ناظم الاطباء). رجوع به عاظل شود.
ساخت چابکagile manufacturingواژههای مصوب فرهنگستانفرایند ساخت مبتنی بر توانایی پاسخگویی سریع به نیازهای مشتریان و فشارهای بازار، بهویژه از طریق تعامل با تأمینکنندگان
رادار چابکبسامدfrequency agile radarواژههای مصوب فرهنگستانراداری که بسامد خود را بر مبنای تپ/ پالس به تپ/ پالس در محدودۀ یک باند بسامد تغییر میدهد
روشهای توسعة چابکagile development methodsواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهروشهایی که در آن راهکارهای مشارکت گروههای مختلف توسعهدهنده در یک طرح تعیین میشود