خرواتلغتنامه دهخداخروات . [ خ ُ رُ ] (اِخ ) نام دیگر کروات که ناحیتی است در جنوب اسلاو. (از قاموس الاعلام ترکی ). رجوع به کروات شود.
خرپوتلغتنامه دهخداخرپوت . [ خ َ ] (اِخ ) نام دیگر «حصن زیاد» و «خرتبرت » و این نام امروز بر «حصن زیاد» اطلاق میشود. رجوع به خرتبرت شود.
چخرودلغتنامه دهخداچخرود. [ چ َ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «یکی از قلاع بندپی مازندران است ، واقع در لموکلا، که از گچ و آجر ساخته شده ، حمام و حوضی دارد وآثار آن در قله ٔ کوه باقی است . (از مرآت البلدان ج 4 ص 214).
خرودلغتنامه دهخداخرود. [ خ َ ] (ع ص ) زن دوشیزه . (از منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). || زن شرمگین پست آواز که همیشه پنهان ماند. (از منتهی الارب ) (از تاج العروس ). ج ، خُرُد.
خرواتستانلغتنامه دهخداخرواتستان . [ خ ُ رُ ت ِ ] (اِخ ) نام دیگر کرواتسی که واقع در شمال شرقی دریای آدریاتیک است . (از قاموس الاعلام ترکی ). رجوع به کرواتسی شود.
خروةلغتنامه دهخداخروة. [ خ ُرْ وَ ] (ع اِ) سوراخ . (ازمنتهی الارب ). منه : خروةالفأس ؛ سوراخ تبر. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). ج ، خُروات .
پیاله پاشالغتنامه دهخداپیاله پاشا. [ ل َ ] (اِخ ) امیرالبحر، سلطان سلیمان اول عثمانی . یکی از غازیان و مشاهیر دریانوردان در عصر سلطان سلیم خان قانونی از سنه ٔ 961 هَ .ق . تا 975 مدت چهارده سال فرمانده ٔ نیروی بحری بود و چندین بار ب
خرواتستانلغتنامه دهخداخرواتستان . [ خ ُ رُ ت ِ ] (اِخ ) نام دیگر کرواتسی که واقع در شمال شرقی دریای آدریاتیک است . (از قاموس الاعلام ترکی ). رجوع به کرواتسی شود.