خوشبینیoptimismواژههای مصوب فرهنگستاننگرشی که برحسب آن روند امور رو به بهبودی است و خواستهها و آرزوهای آدمی درنهایت برآورده میشود
خوش بنیگیلغتنامه دهخداخوش بنیگی . [ خوَش ْ / خُش ْ ب ُن ْ ی َ / ی ِ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی خوش بنیه . حالت نیکوبنیه . قوی بنیگی . مقابل بی بنیگی . مقابل علیلی . مقابل ضعیفی .
خوش بینیلغتنامه دهخداخوش بینی . [ خوَش ْ / خُش ْ ] (حامص مرکب ) حالت خوش بین . با نظر خوب به امری نگریستن . مقابل بدبینی .
خوش بینیلغتنامه دهخداخوش بینی . [ خوَش ْ / خُش ْ ] (حامص مرکب ) حالت خوش بین . با نظر خوب به امری نگریستن . مقابل بدبینی .