خونبارانلغتنامه دهخداخونباران .[ خوم ْ ] (نف مرکب ) در حال باریدن خون : حذر کن ز آه مظلومی که بیدار است و خون باران تو شب خفته ببالین تو سیل آید ز بارانش .خاقانی .