لغتنامه دهخدا
چخاچخ . [ چ َ چ َ ](اِ صوت ) صدا و آواز زدن شمشیر باشد از پی هم . (برهان ) (آنندراج ). آواز ضرب شمشیر بود که از پی هم بزنند. (جهانگیری ) (فرهنگ نظام ). صدا و آواز برخورد شمشیر از پی هم . (ناظم الاطباء). صدای زدن تیر و شمشیر. (شعوری ) چاکاچاک . چاک چاک . چکاچاک . چکاچک . طراق