نظریۀ قیمتگذاری داراییasset pricing theoryواژههای مصوب فرهنگستاننظریهای که به تبیین قیمت داراییهای مالی در دنیایی نامطمئن میپردازد
پی ناکلغتنامه دهخداپی ناک . [ پ َ / پ ِ ] (ص مرکب ) دارای پی . پی دار. دارای عصب . عصب اللحم ؛ پی ناک شد گوشت . (منتهی الارب ). گوشتی پی ناک ؛ دارای عصب .
پی داشتنلغتنامه دهخداپی داشتن . [ پ َ / پ ِ ت َ ] (مص مرکب ) قوت و چسبندگی داشتن . کشش داشتن . صاحب ریع بودن . || دنباله داشتن . || دارای عصب بودن .- پی کسی داشتن ؛ متابع او بودن . هوای او داشتن . براستای وی رفتن . بدنبال او رفتن <spa
عصبانیلغتنامه دهخداعصبانی . [ ع َ ص َ ] (ص نسبی ) منسوب به عصب ، با زیادت الف و نون برای تأکید، مثل ربانی و لحیانی و برانی و روحانی و جسمانی و صمدانی . (یادداشت مرحوم دهخدا). عصب دار. دارای عصب و پی : اعالی معده را فم معده خوانند، در جرم او قوت عصبانی بیشتر از لحمانی اس
دارایواژهنامه آزاد(لکی) دارایی. همۀ اموال؛ برای صدا زدن افراد استفاده می شود. به دلیل جمعیت بالای روستا و فراموش شدن نام یکدیگر، زمانی که به هم می رسند یا از دور صدا کنند، از این واژه استفاده می کنند.
دارایواژهنامه آزاد(لکی) دارایی. همۀ اموال؛ برای صدا زدن افراد استفاده می شود. به دلیل جمعیت بالای روستا و فراموش شدن نام یکدیگر، زمانی که به هم می رسند یا از دور صدا کنند، از این واژه استفاده می کنند.