دایرهایorbicularواژههای مصوب فرهنگستانویژگی بخش یا اندامی کمابیش گرد و تخت با قطرهای مساوی در گیاهان
دادههای دایرهایcircular dataواژههای مصوب فرهنگستاندادههایی چرخهای که جهتها مقادیر آنها به شمار میآیند
قطاع دایرهsector of a circleواژههای مصوب فرهنگستانناحیهای از دایره محدود به دو شعاع و کمانی که انتهای آن دو شعاع را به هم پیوند میدهد متـ . قطاع دایرهای circular sector
دورة آزمایشی سمعکhearing aid trial periodواژههای مصوب فرهنگستاندورهای معمولاً سیروزه که در آن کاربر بهصورت آزمایشی از سمعک جدید بهمنظور مشخص شدن سودمندی آن استفاده میکند
دادههای دایرهایcircular dataواژههای مصوب فرهنگستاندادههایی چرخهای که جهتها مقادیر آنها به شمار میآیند
دفاع دایرهایcounter-parry, circular parryواژههای مصوب فرهنگستاندفاعی برای مهار حملهای که از خط متفاوت انجام شده است و در آن تیغة شمشیر با طی کردن مسیر مدور به مکان آغازین بازمیگردد
بافتنگاشت دایرهایcircular histogramواژههای مصوب فرهنگستانصورتی از نموداری که دادههای زاویهای گروهبندیشده را نمایش میدهد
برخورددهندۀ دایرهایcircular colliderواژههای مصوب فرهنگستانشتابدهندهای که در آن دو باریکۀ ذرات باردار در مسیرهایی دایرهای در خلاف جهت یکدیگر شتاب میگیرند و بهدفعات در نقاطی با هم برخورد میکنند
ردکن دایرهایcounter-disengagement, counter-disengageواژههای مصوب فرهنگستانحرکتی فریبنده و پیشدستانه که به قصد گریز از دفاع دایرهای حریف و در همان مسیر انجام میشود
دایره سازلغتنامه دهخدادایره ساز. [ ی ِ رَ / رِ ] (نف مرکب ) که دایره سازد. که دایره ترتیب دهد. که چنبره و حلقه زند. || که دایره کشد. که شکل دایره رسم کند. || که دایره (آلت موسیقی ) سازد. که ترتیب دایره کند.
دایره وارلغتنامه دهخدادایره وار. [ ی ِ رَ / رِ ] (ص مرکب ) مانند دایره . چون دایره . دائره وار. گردهمچون دایره . دایره کردار. برسان دایره : بگرد نقطه ٔعالم سپهر دایره وارندیده شبه تو چندانکه میکند دوران .سعدی .
دستهسکان کمانیquadrant tiller, sectional tillerواژههای مصوب فرهنگستاندستهسکانی که به شکل دایرۀ کامل یا نیمدایره یا بخشی از کمان یک دایره است
زاویۀ مرکزیcentral angle, angle at centreواژههای مصوب فرهنگستاندر دایره، زاویهای که اضلاعش شعاعهای آن دایره باشد
دادههای دایرهایcircular dataواژههای مصوب فرهنگستاندادههایی چرخهای که جهتها مقادیر آنها به شمار میآیند
دفاع دایرهایcounter-parry, circular parryواژههای مصوب فرهنگستاندفاعی برای مهار حملهای که از خط متفاوت انجام شده است و در آن تیغة شمشیر با طی کردن مسیر مدور به مکان آغازین بازمیگردد
انحراف چارکی دایرهایcircular quartile deviationواژههای مصوب فرهنگستانانحرافی که از اندازهگیری پراکندگی دادههای زاویهای (دایرهای) به دست میآید
انحراف میانگین دایرهایcircular mean deviationواژههای مصوب فرهنگستانانحرافی که با محاسبۀ پراکندگی زاویهای به دست میآید
بافتنگاشت دایرهایcircular histogramواژههای مصوب فرهنگستانصورتی از نموداری که دادههای زاویهای گروهبندیشده را نمایش میدهد