استنجعدیکشنری عربی به فارسیجستجو كرد , دنبال كرد , جويا شد , خواست , درخواست كرد , درصدد برآمد , طلب كرد
پریملغتنامه دهخداپریم . [ پْری / پ ِ ] (اِخ ) (دن ژوان ) مرد سیاسی و سردار اسپانیولی . متولد دررس بسال 1814 م . وی یکی از مسببین سقوط ایزابل دوم است چون اختیار امور ملکی را بدست گرفت درصدد برآمد که پادشاهی برای اسپانی بیابد و
شیخ سعیدلغتنامه دهخداشیخ سعید. [ ش َ س َ ] (اِخ ) نام بندریست در جنوب یمن در باب المندب در 3/5 کیلومتری جزیره ٔ بریم . در حدود 5000 تن سکنه دارد. (از فرهنگ فارسی معین ). گلازر و شپرنگر معتقدند که نام شیخ سعید همان نام باستانی اکل
لئوستنلغتنامه دهخدالئوستن . [ ل ِ ءُ ت ِ ] (اِخ ) نام سرداری آتنی معاصر با اسکندر کبیر. پس از درگذشتن اسکندر آتنی ها به تشویق دموستن خطیب شهیر به خیال استقلال افتادند و لئوستن را مأمور کردند که هشت هزار نفر سپاهیان اجیری که در دماغه ٔ تِناردر پلوپونس اقامت داشتند و آنها را ولاة اسکندر به حال خ
ارسسلغتنامه دهخداارسس . [ اَ س ِ ] (اِخ ) پادشاه هخامنشی . اسم او را چنین نوشته اند: دیودور، سترابون و آریّان ، ارسس و پلوتارک ، اُآرسس . در قانون بطلمیوس آرُگس ، که مصحف ارسس است . اوْسویوس ارْسِس اُخی . از نویسندگان قرون اسلامی ابن عبری ، ارسس بن اوخوس . ابوریحان بیرونی ، در آثارالباقیه ارس