سمفونیsymphonyواژههای مصوب فرهنگستانیکی از انواع موسیقی غربی برای سازگان بزرگ که نوع کلاسیک آن معمولاً دارای چهار پویه است و ساختار پویۀ اول آن به فرم سونات است
سازگان سمفونیکsymphony orchestraواژههای مصوب فرهنگستانترکیبی از سازها بهنحویکه قادر به اجرای آثاری با فرم سمفونی باشند
سازگان سمفونیکsymphony orchestraواژههای مصوب فرهنگستانترکیبی از سازها بهنحویکه قادر به اجرای آثاری با فرم سمفونی باشند
همسازیدیکشنری فارسی به انگلیسیaccord, accordance, concord, conformity, congruence, congruity, consistency, consonance, orientation, sympathy, symphony, tune, unity