فرضیة دیراکDirac hypothesis, Dirac-Jordan hypothesis, Dirac principleواژههای مصوب فرهنگستانفرضیهای مبنی بر اینکه مقادیر ثابتهای طبیعت، مانند ثابت جهانی گرانش و ثابت پلانک و بار بنیادی در طول زمان تغییر میکنند و تابعی از عمر عالماند
دیرک بازوتلسکوپیweldless derrick, telescopic derrickواژههای مصوب فرهنگستاننوعی دیرک بازولولهای که بازوی آن از یک لولة فولادی بیدرز با قطرهای متفاوت در طول ساخته شده است متـ . دیرک تلسکوپی
کلاهک دیرکderrick cap piece, derrick head fittingواژههای مصوب فرهنگستانکلاهکی فلزی که، برای اتصال قرقرههای مختلف به دیرک، بر سردیرک بازولولهای نصب میشود
سکوی دیرکderrick stool, derrick table, mast table, boom tableواژههای مصوب فرهنگستانسکویی که پای دیرک و ملحقات آن بر روی آن سوار میشود
دریای دیراکDirac seaواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهای از حالتهای انرژی منفی که از حل معادلة دیراک به دست میآید
درکلغتنامه دهخدادرک . [ دَ ] (ع اِ) در اصطلاح امروزین عرب زبانان ، ژاندارم . نیروی نظامی که حافظ امنیت عمومی است . جاندرمه . (از المنجد).
درکلغتنامه دهخدادرک . [ دَ رَ ] (اِ) ظاهراً صورتی است از دزک . (یادداشت لغتنامه ). دستارچه را گویند که رومال و روپاک باشد. (برهان ) (آنندراج ). دست پاک و دستمال و دستارچه . (لغت محلی شوشتر). رجوع به دزک شود.
درکلغتنامه دهخدادرک . [ دَ رَ ] (اِ مصغر) مصغر در. در خرد. (یادداشت مرحوم دهخدا). || توسعاً، سوراخ . (یادداشت مرحوم دهخدا) : با جنگ درکی خرد باشد که بیک چشم از او بتوان نگرید. (از فرهنگ اسدی ).
درکلغتنامه دهخدادرک . [ دَ ] (اِخ ) شهری است از حدود مکران به ناحیت سند و از وی پانیذ خیزد. (حدود العالم ). شهری است در مکران در سه منزلی قربون و سه منزلی راسک . (از معجم البلدان ).
درکلغتنامه دهخدادرک . [ دَ ] (ع اِ) در اصطلاح امروزین عرب زبانان ، ژاندارم . نیروی نظامی که حافظ امنیت عمومی است . جاندرمه . (از المنجد).
درکلغتنامه دهخدادرک . [ دَ رَ ] (اِ) ظاهراً صورتی است از دزک . (یادداشت لغتنامه ). دستارچه را گویند که رومال و روپاک باشد. (برهان ) (آنندراج ). دست پاک و دستمال و دستارچه . (لغت محلی شوشتر). رجوع به دزک شود.
درکلغتنامه دهخدادرک . [ دَ رَ ] (اِ مصغر) مصغر در. در خرد. (یادداشت مرحوم دهخدا). || توسعاً، سوراخ . (یادداشت مرحوم دهخدا) : با جنگ درکی خرد باشد که بیک چشم از او بتوان نگرید. (از فرهنگ اسدی ).
درکلغتنامه دهخدادرک . [ دَ ] (اِخ ) شهری است از حدود مکران به ناحیت سند و از وی پانیذ خیزد. (حدود العالم ). شهری است در مکران در سه منزلی قربون و سه منزلی راسک . (از معجم البلدان ).