دریاشایانseaworthy, navigable 1واژههای مصوب فرهنگستانویژگی شناوری که ازنظر ساخت و کاربری و امکانات و تجهیزات و خدمه برای انجام مأموریتی خاص مناسب ارزیابی میشود
درویشانلغتنامه دهخدادرویشان . [ دَرْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ایلی تیمور بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد. واقع در 45 هزار و پانصد گزی جنوب خاوری مهاباد و 23هزارگزی خاور راه شوسه ٔ مهاباد به سردشت ، با 379<
درویشانلغتنامه دهخدادرویشان . [ دَرْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان باغ ملک . کنار راه اتومبیل رو هفتگل به ایذه . آب آن از رودخانه ٔ زرد و راه آن اتومبیل رو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
درویشانلغتنامه دهخدادرویشان . [ دَرْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پشتکوه بخش اردل شهرستان شهرکرد. واقع در 35هزارگزی شمال باختری اردل و 6هزارگزی راه دوپلان به ناغان ،با 231 تن سکنه . آب آن از چشمه
درویشانلغتنامه دهخدادرویشان . [ دَرْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش صحنه شهرستان کرمانشاهان . واقع در 4هزارگزی جنوب خاوری صحنه و یک هزار و پانصدگزی راه شوسه ٔ کرمانشاه همدان ، با 180 تن سکنه . آب آن از سراب بید سرخ و چشمه
درویشانلغتنامه دهخدادرویشان . [ دَرْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میان دورود بخش مرکزی شهرستان ساری . واقع در 14هزارگزی جنوب خاوری نکا، با 350 تن سکنه آب آن از رودخانه ٔ نکا و راه آن فرعی و از طریق زرندین به نکا است . آبادی کوچک س
دریاشایانیseaworthiness, navigability 1واژههای مصوب فرهنگستانمناسب بودن امکانات و ساخت و کاربری و تجهیزات و خدمۀ شناور برای انجام مأموریتی خاص