دریای آزفلغتنامه دهخدادریای آزف . [ دَرْ ی ِ زُ ] (اِخ ) دریائی است بوسعت حدود 38 هزار کیلومتر مربع از شاخه های شمالی دریای سیاه که بوسیله ٔ تنگه ٔ کِرچ با این دریا مرتبط است . رودهای دون و کوبان به آن میریزند. (از دائرةالمعارف فارسی ).
غولتلماسهdraaواژههای مصوب فرهنگستانساختار تلماسۀ بادی غولآسایی که ممکن است ارتفاع آن حدود 400 متر و طول دامنۀ آن بیش از 600 متر باشد
تِنّینDraco, Dra, Dragonواژههای مصوب فرهنگستانهشتمین صورت فلکی بزرگ که به دور قطب شمال آسمان پیچیده است و بخشی از ستارههای آن از بین دب اکبر و دب اصغر میگذرد
پردیس دریایی،پارک دریاییmarine parkواژههای مصوب فرهنگستانپردیسی شامل بخشی از دریا غالباً برای حفاظت از زیستگاهی خاص و حفظ پایداری بومسازگان موجوداتی که در آن زندگی میکنند
آدمبهدریا! ،هشدار آدمبهدریاman overboardواژههای مصوب فرهنگستانپیام هشداری که در هنگام سقوط فرد از روی شناور به داخل دریا برای کمکرسانی سریع بر روی شناور اعلام میشود
دریای آزوولغتنامه دهخدادریای آزوو. [ دَرْ ی ِ ] (اِخ ) دریای آزف . (از تاریخ ایران باستان ج 1 ص 582). رجوع به دریای آزف در ردیف خود شود.
ازفلغتنامه دهخداازف .[ اَ زُ ] (اِخ ) اَزُوْ. شهری در اوکرانی ، واقع در کنار دریای ازف ، در مصب دُن ، دارای 17000 تن سکنه .
مانیطسلغتنامه دهخدامانیطس . [ ] (اِخ ) دریای آزف . (نخبةالدهر دمشقی فهرست ص 23). در مآخذ قدیم از قبیل تقویم البلدان و مقدمه ٔ ابن خلدون مانیطش ضبط شده است .