غولتلماسهdraaواژههای مصوب فرهنگستانساختار تلماسۀ بادی غولآسایی که ممکن است ارتفاع آن حدود 400 متر و طول دامنۀ آن بیش از 600 متر باشد
تِنّینDraco, Dra, Dragonواژههای مصوب فرهنگستانهشتمین صورت فلکی بزرگ که به دور قطب شمال آسمان پیچیده است و بخشی از ستارههای آن از بین دب اکبر و دب اصغر میگذرد
پردیس دریایی،پارک دریاییmarine parkواژههای مصوب فرهنگستانپردیسی شامل بخشی از دریا غالباً برای حفاظت از زیستگاهی خاص و حفظ پایداری بومسازگان موجوداتی که در آن زندگی میکنند
آدمبهدریا! ،هشدار آدمبهدریاman overboardواژههای مصوب فرهنگستانپیام هشداری که در هنگام سقوط فرد از روی شناور به داخل دریا برای کمکرسانی سریع بر روی شناور اعلام میشود
دریای اری ترهلغتنامه دهخدادریای اری تره . [ دَرْ ی ِاِ رَ ] (اِخ ) هرودت در تاریخ خود دریای سرخ را بدین نام خوانده است . (از تاریخ ایران باستان ج 1 ص 509).رجوع به بحراحمر و دریای سرخ در ردیفهای خود شود.
دریای احمرلغتنامه دهخدادریای احمر. [ دَرْ ی ِ اَ م َ ] (اِخ ) دریای سرخ . بحر احمر. رجوع به بحر قلزم ذیل بحر شود.
مکالغتنامه دهخدامکا. [ م ُ ] (اِخ ) شهری در یمن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). بندری به یمن بر کنار دریای سرخ که 6000 تن سکنه دارد. و درگذشته پایتخت یمن بود و قهوه ٔ آن شهرت دارد. (ازلاروس ).