آمخته، اهلی، تربیتشده، رام ≠ وحشی
گنجشک،دستاموز
اهلى، رام، دستآموز.
انس گرفته،معتاد، عادت داده،دستاموز
چابک، آشنا، دستاموز (کفتر جلد)
۱. آمخته، دستآموز، رام ۲. محلی، ولایتی ≠ وحشی