دقیانوسلغتنامه دهخدادقیانوس . [ دَ ] (اِخ ) محرف دقیوس که آن نیز معرب دسیوس است . امپراتور روم در قرن سوم میلادی . (از فرهنگ فارسی معین ). نام سلطانی جابر بت پرست ، اصحاب کهف از خوف او فرار نمودند و به غار پناه بردند. (از حبیب السیر چ تهران ج 1 ص <span class="hl
شهر دقیانوسلغتنامه دهخداشهر دقیانوس . [ ش َ رِ دَ ] (اِخ )تمام نصف جنوبی ایالت کرمان تا ساحل دریا داخل در ولایت جیرفت بوده است . جیرفت در قرون وسطی شهری بسیار مهم بود... اکنون خرابه های جیرفت (که نام آن فقط بر ولایت جیرفت اطلاق میشود نه بر شهر) به دقیانوس (شهر امپراطور) معروف است . این دقیانوس در مش
دیکنزلغتنامه دهخدادیکنز. [ ک ِ ] (اِخ ) (چارلز) داستان نویس انگلیسی (1812-1870 م .) متولد در پورتسمث . از بزرگترین نویسندگان انگلیسی زبان است . در خبرنگاری دست داشت و چند مجله را اداره میکرد، به کارهای هنرپیشگی و تئاتر علاقمند
شهر دقیانوسلغتنامه دهخداشهر دقیانوس . [ ش َ رِ دَ ] (اِخ )تمام نصف جنوبی ایالت کرمان تا ساحل دریا داخل در ولایت جیرفت بوده است . جیرفت در قرون وسطی شهری بسیار مهم بود... اکنون خرابه های جیرفت (که نام آن فقط بر ولایت جیرفت اطلاق میشود نه بر شهر) به دقیانوس (شهر امپراطور) معروف است . این دقیانوس در مش
فسوسلغتنامه دهخدافسوس . [ ف ُ ] (اِخ ) نام شهری است که پایتخت دقیانوس بوده . (برهان ). رجوع به افسوس شود.
شش میرلغتنامه دهخداشش میر. [ ش َ / ش ِ ] (اِخ ) کنایه از شش تن امیرزادگان دقیانوس است که از وی گریختند و در غاری پنهان شدند و اصحاب کهف آنانند : کرده از بهر رهبری شش میرگربه ای را نبی سگی را پیر.(آنندراج ).<
فطحللغتنامه دهخدافطحل . [ ف ِ طَ ] (ع اِ) روزگاری که انسان در آن خلق نشده بود: زمن الفطحل ؛ یعنی زمان نوح . و در مبالغه ٔ قدمت چیزی گویند: آن از زمان فطحل است . (از اقرب الموارد). مثل عهد دقیانوس در فارسی .
یلمیخالغتنامه دهخدایلمیخا. [ ی َ ] (اِخ ) نام یکی از اصحاب کهف است که آنان پس از زنده شدن او را به شهر فرستادند تا طعامی خرد. چون به شهر اندرآمد بازار و شهر نه بدانسان دید که بود، عجب ماند، درم نانبا را داد به مهر دقیانوس . نانبا گفت مگر این مرد گنج یافته است و او را سوی ملک ببردند، حال پرسیدند
دقیوسلغتنامه دهخدادقیوس . [ دَ ] (اِخ ) پادشاهی بود که بر غار اصحاب کهف مسجدی بنا ساخت . (از منتهی الارب ). دسیوس امپراتور روم که از 249 تا 251 م . سلطنت کرد و در عربی دقیوس نامیده شده است . (ناظم الاطباء). نام او گایوس مسیوس
شهر دقیانوسلغتنامه دهخداشهر دقیانوس . [ ش َ رِ دَ ] (اِخ )تمام نصف جنوبی ایالت کرمان تا ساحل دریا داخل در ولایت جیرفت بوده است . جیرفت در قرون وسطی شهری بسیار مهم بود... اکنون خرابه های جیرفت (که نام آن فقط بر ولایت جیرفت اطلاق میشود نه بر شهر) به دقیانوس (شهر امپراطور) معروف است . این دقیانوس در مش