لغتنامه دهخدا
یلمیخا. [ ی َ ] (اِخ ) نام یکی از اصحاب کهف است که آنان پس از زنده شدن او را به شهر فرستادند تا طعامی خرد. چون به شهر اندرآمد بازار و شهر نه بدانسان دید که بود، عجب ماند، درم نانبا را داد به مهر دقیانوس . نانبا گفت مگر این مرد گنج یافته است و او را سوی ملک ببردند، حال پرسیدند